یادم نمیره یه سنگر بزرگ داشتیم بارندگی شد صبح که از خواب بلند شدیم سنگر منج آب شده بود تمام پتوها رو آوردیم بیرون پهن کردیم تا خشک بشه یاد شهید کرمی عزیزبا اون اخلاق خوشش بخیر باشه و دست ما رو هم بگیره
ارسال نظر
ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیانثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
"گاهی رنج و زحمتِ زنده نگهداشتن خون شهید از خود شهادت کمتر نیست . "
یادم نمیره یه سنگر بزرگ داشتیم بارندگی شد صبح که از خواب بلند شدیم سنگر منج آب شده بود تمام پتوها رو آوردیم بیرون پهن کردیم تا خشک بشه یاد شهید کرمی عزیزبا اون اخلاق خوشش بخیر باشه و دست ما رو هم بگیره