شهیدمیرزاآقایی -غلامرضا

شهید غلامرضا میرزا آقائی

نام پدر  : علی 

عضویت : رسمی

تاریخ تولد : 11-1-1339شمسی

محل تولد:تهران-دماوند

محل خدمت : بهداری

تاریخ شهادت : 30-11-1364شمسی

محل شهادت : آبادان

گلزارشهدا: سربندان

دماوند-ابرشیوه

شهید «غلامرضا میرزا آقایی»، یادگار «علی» و «خدیجه» یازدهم فروردین ماه 1339در روستای سربندان از توابع شهرستان دماوند چشم به جهان گشود. وی تا دوم متوسطه در رشته انسانی درس خواند و سپس به عنوان بسیجی در جبهه حضور یافت. این شهید گرانقدر در سی ام بهمن ماه 1364 در ارودند رود بر اثر اصابت ترکش به شهادت رسید. مزار وی در گلزار شهدای زادگاهش واقع است.

هرگلی که بیشتر به چمن صفا دهد گلچین روزگار امانش ندهد
با سلام به پیشگاه حضرت ولیعصر (عج) و نائب بر حقش امام خمینی و درود بر روان پاک شهیدان گلگون کفن انفلاب اسلامی و خصوصا شهدای جنگ تحمیلی و با درود و سلام به شما برادران کفر ستیز و نستوه .
حضور خدمتگذاران اسلام سلام عرض می نمایم و امیدوارم در هر کجای این جهان پهناور هستید خدا وندصحت سلامتی دنیوی و اخروی نصیبتان کند و آرزومندم که هرچه زودتر پیروزی نهایی نصیب شما برادران ارجمند فرماید .
ازخصوصیات برادر شهید میرزا آقایی باید بگویم او فردی لایق و خدمتگذار به اسلام و دوستدار ائمه اطهار و مقلدبی چون و چرای امام خمینی مدظله بود ایشان در خانه ، در محل خدمت ، بین فامیل ، دوستان و آشنایانچنان بود که همه شیفته اخلاق و رفتار و کردارش بودند و از او راهنمایی می خواستند و در کارهایشان با ایشانمشورت میکردند.
او در امور خیریه هم خیلی فعال بودند و از علاقمندان پروپا قرص مطالعه از جمله کتب دینی ، تربیتی ،خودسازی و خدا سناسی بودند و در کلاس های حوزه علمیه هم برای خواندن درس طلبگی شرکت می کرد .
از ویژگی های اخلاقی شهید ، خواندن نماز اول وقت بود و روی این اول وقت خواندن تکیه فراوانی داشتند ونماز جمعه ایشان تا جایی که برایشان مقدور بود ترک نمی شد و همین طور نماز شب و مرا هم تشویق به خواندن نماز شب می نمود .
شهید مرد با تقوا و متعهد و معلمی با نفوذ برای خانواده و دوستان و آشنایان و خصوصا فامیل بود
یکی از خصوصیات خوب او این بود که در خانه بین افراد خانواده سعی فراوان به این اصل داشت که بر سر هرموضوعی حق به حقدار برسد . اهل آبادی شهید ( روستای سربندان) از کوچک و بزرگ گرفته به او علاقه فراوانی داشتند ایشان هم احترام خاص برای آنها قائل بود و اهمیت زیاد به صله رحم می داد .

شوق زیادی برایجبهه های حق علیه باطل آن دانشگاه انسان سازی داشت . بعد از چند صباحی موقع موعود رسید و خلاصه شور حال عجیبی داشت . بعد از صحبت های زیادی برای من و بچه هایش رهسپار کربلای ایران شد و بعد ازگذراندن یک ماه و اندی برای سرکشی چند روزی مرخصی گرفته و راهی دماوند شد.

او به دین منظور آمده بودتا از هر لحاظ خانواده اش را آماده کند تا بعد از ایشان ناراحت نباشند . آن موقع در حرف هایشان شنیدم که می گفت میوه رسیده چیده میشود ، حال هر کس که رسیده باشد خدا آن را می چیند و اگر لیاقت بنده این باشد که چیده شوم من رفتنی هستم و از شما همسرم می خواهم تا در تربیت کردن فرزندانم ( محمد جواد و سمیه و طیبه ) به نحو احسن کوشا باشید .آن هم با تربیتی که فرزندانم آگاه باشند که شهید پیش خدا می رود
. مبادا دشمن را شاد کنید . همیشه در صحبت هایش می گفت که پیرو خط ولایت فقیه باشید . به دختر 4ساله اش میگفت شهید گریه ندارد چون پیش خدا می رود .

اکنون بعد از شهادتش به فرزندانم گفتم ما هم بایدمثل بابا نماز بخوانیم و خوب باشیم تا خدا ما را هم پیش خودش ببرد . حالا فرزندانم امیدوارند که با پیروزی اسلام به کربلای حسینی بروند و خیلی مشتاق دیدار روی امام عزیز می باشند .زیرا پدرشان به آن ها گفته بودامام بابای همه ی بچه های شهدا است .

خلاصه برادرانم زبانم از خوبی و رفتار و کردار و گفتار شهید قاصر میباشد چرا که او به تمام معنا انسانی والا و شریف بوده . خداوند تمامی شهدا را قرین رحمت کند و ما و آن ها را
با شهدای صدر اسلام محشور بفرماید و به شما برادران هم توفیق بیش از این را عنایت فرماید که دنبال زو خط سرخ این شهیدان بخون خفته و خدمتگذاران صدیق این ملت شهید پرور باشید انشا الله .
ارادتمند امیری (همسر شهید)