تیپ مستقل توپخانه ۶۳ خاتم الانبیاء(ص)

یادواره شهدا ، جانبازان ، آزادگان و رزمندگان

تیپ مستقل توپخانه ۶۳ خاتم الانبیاء(ص)

یادواره شهدا ، جانبازان ، آزادگان و رزمندگان

سلام خوش آمدید

فیروز:

از عملیات خیبر دو روز گذشته بود چون بچه هایی که در خط حاضر بودن باید تعویض می شدند تا نیروهای تازه نفس جایگزین آنها شوند قرار شد من برای تعویض دیدبان ها در خط به همراه برادر فلکی دیدبانها کریم رصایی علی برازنده پی محمد مزینانی محمدرضا غلامی مهاجر طالقانی حسین محمدی، برای انتقال بچه های ادوات و وسایل از قبیل مقداری غذا و بنزین و چند قبضه خمپاره و پدافند هوایی که باید به منطقه می رستادیم عازم شدیم. وقتی خواستیم سوار هلیکوپتر شویم خلبان گفت که بار سنگین است و نمی توانیم پرواز کنیم. تعدادی از بچه ها با هلیکوپتر بعدی به منطقه اعزام شدند. برای این که در تیررس دشمن قرار نگیریم، هلیکوپتر با ارتفاع بسیار پایین پرواز می کرد؛ با این حال میگ های عراقی ما را شناسایی کرده و هلیکوپتر را چندین بار با شلیک موشک مورد هدف قرار دادند ولی به لطف خدا موفق نشدند و توانستیم کنار جزیره مجنون فرود بیآییم ولی میگ های عراقی دست بردار نبودند و باز هم ما را بمباران کردند

چون منطقه هور خشک بود به دلیل بمباران گرد و خاک زیادی اطراف را فرا گرفته بود. واقعا یک معجزه الهی بود که موشکها به ما اصابت نمی کرد و به لطف خدا توانستیم جان سالم به در ببریم. به سرعت از هلیکوپتر پیاده شدیم و باقی مسیر را پیاده رفتیم و چون درون هلیکوپتر یک پدافند بود دوباره به پرواز در آمده و یک کلیومتر آن طرفتر فرود آمد و برادرانی که زودتر به محل اعزام شده بودند پدافند را از هلیکوپتر خارج کرده و به همراه پدافندی که از قبل در آنجا بود شروع به شلیک به سمت میگ های عراقی کردند. من به همراه برادر برازنده پی و حسین محمدی رفتیم به جانبازی که یک پای او قطع شده بود کمک کنیم؛ در این حال میگ های عراقی به سراغ ما امدند و به سمت ما شلیک کردند و ما به سرعت به سمت پناهگاه رفتیم. در این حین من به شوخی به برادر برازنده پی گفتم اینها با ما کار ندارند و فقط دنبال تو هستند تا این را گفتم یک میگ که در حال شلیک گلوله بود به سمت ما آمد یک گلوله بین من و برادر برازنده پی اصابت کرد که باعث شد او که 10 روز از عروسی اش بیشتر نگذشته بود به مقام والای شهادت برسد و من هم از فیض شهادت جا بمانم و زخمی بشوم. با شلیک گلوله دو زمانه هواپیما که بین من و برازنده پی خورده بود، قسمت بزرگ ترکش به صورت زیبای برازنده پی اصابت کرده بود و تکه کوچک آن هم نصیب من شده بود ولی آن تکه کوچک دوبار جای ترکشی که توی عملیات بیت المقدس خورده بودم و باعث پارگی روده هایم شده بود خورده بود. آن موقع توجهی به خودم نداشتم. با کمک حسین محمدی، برازنده پی که بیهوش شده بود و شدت زخمش زیاد بود و سمت چپ صورتش کنده شده بود را جابجا کردیم. شهید حسین محمدی با شهید برازنده پی خیلی رفیق بودند. حسین محمدی شهادتین را در گوش برازنده پی نجوا می کرد. یک امدادگر با موتور امد و راننده جلو، برازنده پی وسط و من هم آخر سوارشدیم و به پد هلیکوپتر رسیدیم. با همان هلیکوپتر که آمده بودیم برازنده پی را سوار کردیم.   من که متوجه شدم از کمرم خون ریزی دارم و برادر فلکی گفت تو هم برای مداوا و همراه برازنده پی به درمانگاه برو.
 موقعی که برازنده پی را به درمانگاه رساندیم ایشان شهید شده بود. بسیار برای من صحنه ای غم انگیزی بود. توان بلند شدن نداشتم. خون ریزی خودم قطع شده بود ولی دکتر بعد از معاینه گفت حتما باید عکس برداری بشه.  
 من را به مشهد مقدس اعزام کردند. بعد از یک هفته دوبار به منطقه بر گشتم و به جزیره مجنون رفتم که به علت شیمیایی که دشمن استفاده کرده بود ،منطقه آلوده شده بود که من دوباره با تاکید اقای فلکی به مقرمان در جفیر برگشتم و در عملیات خیبر سه تن از بهترین دیدبانها شهید شدند. شهیدان محمد رضا غلامی، علی برازنده پی و کریم رضایی و برادران پور عباس، کیوان مهاجر، حسین آزادی، شاه محمدی هم جزو مجروحین بودند.

۲۵بازدید

نظرات (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی

"گاهی رنج و زحمتِ زنده نگهداشتن خون شهید از خود شهادت کمتر نیست . رنج چندین ساله زینب کبری علیها سلام از این قبیل است."

آخرین نظرات