رضا:
در اواخر جنگ در عقب نشینیها سر جاده نبوی در جاده دارخوین ایستاده بودیم حاج قاسم از روی سقف بیمارستان امام حسین ع دیدهبانی میکرد و ما هم تطبیق را در یک تویوتا قرار داده بودیم و با کاتیوشا برایش آتش میفرستادیم در این حین یک هواپیمای ملخی پیسی ۷ عراقی آمد بالای سر ما یک تیر بار گرینوف از داخل ماشین برداشتم و به سمت هواپیما نشانه روی کردم در این لحظه آقای روح الله محمدی اومد کمر من را محکم گرفت و خم شدکه دست من روی کمرش قرار گیرد که بتوانم راحت وبا دقت بزنم ۴۰. ۵۰ تا به سمت پی سی ۷ شلیک کردیم به نظرم یک گلوله به هواپیما خورد زیرا یک تکان به چپ و راست کرد و دور زد و رفت. البته راضی نیستم از این خاطره برداشت افغانی بودن اقا روحالله را بکنید