تیپ مستقل توپخانه ۶۳ خاتم الانبیاء(ص)

یادواره شهدا ، جانبازان ، آزادگان و رزمندگان

تیپ مستقل توپخانه ۶۳ خاتم الانبیاء(ص)

یادواره شهدا ، جانبازان ، آزادگان و رزمندگان

سلام خوش آمدید

خسرونورمحمدی:

جوان های مرتب و بلندقد کرج، البته حدود 20 سانت بلندقدتر
در عملیات والفجر 2 که توسط تیپ سیدالشهدا (ع) انجام شد، بچه های تهران همراه با بچه های کرج حضور داشتند.
 
بچه های کرج چند فرق بارز با بچه های تهران داشتند که حتی از دور قابل تشخیص بود. همه آن ها لباس های یک رنگ و مرتب داشتند، شلوارشان گتر کرده و پوتین هایشان واکس زده بود و از همه بارزتر قدشان بود از رزمندگان تهران خیلی بلندقدتر بودند. بچه های تهران معمولاً شلوغ و پر سروصدا و با شوخی خنده و کری خوانی بودند ولی بچه های کرج معمولا آرام و ساکت بودند.  
روز قبل از عملیات است، هواپیماهای دشمن در حال شناسایی منطقه هستند. اکثر بچه های تیپ سیدالشهدا (ع) را نزدیک خط دشمن یعنی ارتفاعات 2519 عراق (معروف به ارتفاعات صدام که بعد از عملیات به ارتفاعات سیدالشهدا (ع)) تغییر نام یافت، در یک فضا که دورتادور آن را کوه ها در بر گرفته اند جمع کرده اند.  
ناگهان توپخانه عراق این منطقه کوچک را زیرآتش سنگین گرفت. هنگام آتش توپخانه در مناطق صاف، تشخیص محل اسقرار توپخانه، جهت شلیک و انفجار و تشخیص محل انفجار با توجه به صدا و صوت گلوله توپ، براحتی امکان پذیر است ولی در کوهستان عوامل مختلف مانند نوع شلیک توپ (هویتزر-بالا یا پایین 45 درجه)، پیچیدن صدای صوت گلوله در کوه، عدم امکان تشخیص محل انفجار، و تفاوت تاثیر انفجار در قسمت های مختلف کوه، به گونه ای تاثیرگذار هستند که تشخیص بسیار پیچیده می شود به علاوه اینکه صدای انفجار گلوله های توپ در کوه می پیچد و صدای بسیار زیاد و موج انفجار بیشتر تولید می کند.
بلافاصله واحدها شروع به فاصله گرفتن از این منطقه شدند و به حدود 1 کیلومتر عقب تر رفتیم و در دره کوچکی مستقر شدیم.  
در آنجا یک تویوتا ایستاده بود، درب پشتی آن پایین بود و شهدای حملات توپخانه ای را برای بردن به پشت جبهه، در آن قرار داده بودند. معلوم بود که بچه های کرج هستند. مرتب، پوتین های واکس زده، شلوارهای گتر کرده و ... بودند. لباس ها و صورت های نورانی اشان سالم، مرتب و تمیز و بدون خاک آلودگی بود. ولی اگر شهید شده بودند که باید لباس هایشان پاره، خاک آلوده و خون آلوده باشد. باز هم آرام بودند، شاید خوابیده بودند! خواب آن هم پشت تویوتا و زیر آتش و هواپیماهای دشمن!  
نه، آن ها در اثر موج شدید گلوله های توپ شهید شده بودند. شاید اصلا بچه های کرج نبودند، ولی بودند. آرام، مرتب و البته بلندقد، پس بچه های کرج بودند. چون مجبور شده بودند برای این که ... درب پشت تویوتا را پایین بیاورند، سرهایشان روی درب بود. اگر مانند بچه های تهران، حدود 20 سانتیمتر کوتاه تر بودند، پشت تویوتا جا می شدند.  
ایستاده ام، محو تماشای قد و قامت و چهره هایشان شدیم. دشت سرسبز بود، هوا بسیار مطلوب و خورشید می درخشید و درب تویواتا پایین بود... هنوز هم همانجا هستیم از سال 1362 تاکنون، ایستاده و مشغول نگاه کردن به رزمندگان کرج ...
اینچنین جوانانی در راه پیشرفت و توسعه کشور جانفشانی کردند.

۲بازدید

نظرات (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی

"گاهی رنج و زحمتِ زنده نگهداشتن خون شهید از خود شهادت کمتر نیست . رنج چندین ساله زینب کبری علیها سلام از این قبیل است."

آخرین نظرات