تیپ مستقل توپخانه ۶۳ خاتم الانبیاء(ص)

یادواره شهدا ، جانبازان ، آزادگان و رزمندگان

تیپ مستقل توپخانه ۶۳ خاتم الانبیاء(ص)

یادواره شهدا ، جانبازان ، آزادگان و رزمندگان

سلام خوش آمدید

خسرو نورمحمدی:
نوشتن این خاطره به گونه ای که زیبایی های آن را دیگران و کسانی که در دفاع مقدس نبوده اند، درک کنند سخت است. چاره ای ندارم، توکل می کنم  بر خدا و می نویسم شاید به درستی درک شود.
هر سرباز و رزمنده باید اصول رزم و جنگ را بداند و بکار بگیرد یکی از اصول ساده جنگ داشتن غذا و جیره جنگی است آن هم هنگامی که ممکن است بعد از عملیات در شرایط غذایی نامناسبی در آییم مانند محاصره، بمیاران شدید و امکان نرسیدن غذای کافی و ...

شب عملیات والفجر2 با فاصله حدود 2 کیلومتری از خطوط دشمن در یکی از شیارهای کوهستان سنگر گرفته ایم. از صبح تا الان که اول شب است با توجه به پروازهای هواپیماهای شناسایی عراق و آتش توپخانه دشمن، چند بار جای خود را عوض کرده ایم. هوا تازه تاریک شده، نمازهایمان را خوانده ایم و آماده ایم.  
فرماندهان آخرین توصیه های تکرار  امنیتی، اختفا، سکوت، نحوه حرکت، نحوه مواجه با سنگرهای مختلف دشمن مانند سنگر دوشکا و ...، موقع زخمی شدن فریاد نزنیم و فقط امدادگرها بیایند.، نحوه برخورد با دوستانمان که زخمی می شوند، عراقی ها در کدام سمت ما هستند، موقعیت ما در رابطه با بقیه واحدها چگونه است و ...  
آخرین وصیت ها، حلالیت طلبی ها، خداحافظی ها، گریه ها و خنده ها، دعاها و ذکرهای زیرلب و توصیه ها به شفاعت ... سلام مرا به امام حسین (ع)، حضرت فاطمه زهرا (س) و ... برسانید و ...
همه آماده شهادت هستند. آماده. باور می کنید؟! شب عجیبی است. می دانیم احتمالاً فردا را نخواهیم دید و برای ما فردایی وجود ندارد البته برای دیگران هست! ...
در دل تاریکی شب، فردی از تدارکات با یک کارتن می آید و می گوید از این شکلات های جیره جنگی بر دارید. می فهمیم قضیه چیست! امکان محاصره ما توسط دشمن و نرسیدن آذوقه تا چند روز وجود دارد و این شکلات ها همراه با آب می تواند غذای ما را تا دو الی سه روز فراهم کند. چون پدرم ارتشی بود اطلاعات بیشتری از این شکلات ها داشتم به ویژه آنکه می دانستم بسیار بسیار خوشمزه هستند، چیزی شبیه مائده آسمانی.
کارتن را جلوی دوستم گرفت، ولی او شکلات برنداشت. من سریعاً به او گفتم چند شکلات بردارد و در مورد ویژگی های این شکلات ها برایش توضیح دادم.  
به من گفت چون ما خط شکن هستیم و احتمال تیرخوردن، زخمی شدن و کشته شده ما وجود دارد پس لباس ها و کوله های ما خونی می شود و دیگر کسی از این شکلات ها استفاده نخواهد کرد و این شکلات ها مال مردم و بیت المال است و نباید اسراف شود و ما باید جوابگوی مردم و خدا باشیم. بنابراین اسراف خواهد شد و.... همانجا زمان برایم ایستاد، برای همیشه ایستاد. فقط یک شکلات برداشتم و همچنان مات و مبهوت ایستادم از سال 1362 تاکنون. دستانم در کارتون باقیمانده ...
وقتی آذوقه به ما نرسید و بمباران سنگین توپخانه عراق شروع شد مجبور شدم شکلات را از کوله ام در بیاورم و در سکوت کامل زیر شدیدترین بمباران ها آهسته آهسته آن را با یاد حرف های دوستم بخورم. هنوز هم دارم فکر می کنم و به نتیجه قطعی نرسیده ام. من یک شکلات برداشتم ولی هنوز فکر می کنم که منطقی تر بود که شکلات بیشتری بر می داشتم! خوب چرا دوستم اینچنین منطقی فکر نکرد و شکلاتی بر نداشت!  
نمی دانم این دوستم زخمی شد یا شهید شد، چون بعد از عملیات به دلیل سه بار اعزام به خط مقدم و شهید و زخمی شدن برخی، یکدیگر را ندیدیم...
این را گفتم که بدانیم و برای همه ما یادآوری شود که مردم ما چگونه رعایت حال جامعه خود را می کردند. آیا باور می کنید؟ ولی به هر حال این سوال با من هست لطفا شما هم این زحمت را به خود بدهید و پاسخ دهید؟ برداشتن چند شکلات برای یک رزمنده خطشکن که جانش را کف دستش گذاشته و فردا می خواهد در محاصره قرار بگیرد، از بیت المال درست بوده و هست؟ اصلاً فکر کنیم می خواهیم روزی با این شهید و امثال او روبرو شویم و به او و بقیه بگوییم که کارشان اشتباه بوده و باید شکلات های خوشمزه بیشتری بر می داشتند! اصلاً اگر شما بودید چند شکلات بر می داشتید؟! و حق شما چند شکلات بود؟

۶بازدید

نظرات (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی

"گاهی رنج و زحمتِ زنده نگهداشتن خون شهید از خود شهادت کمتر نیست . رنج چندین ساله زینب کبری علیها سلام از این قبیل است."

آخرین نظرات