تیپ مستقل توپخانه ۶۳ خاتم الانبیاء(ص)

یادواره شهدا ، جانبازان ، آزادگان و رزمندگان

تیپ مستقل توپخانه ۶۳ خاتم الانبیاء(ص)

یادواره شهدا ، جانبازان ، آزادگان و رزمندگان

سلام خوش آمدید

میثم:

در عملیات کربلای ۱ با شهید کرمی روی ارتفاع ۳۴۰ مستقر بودیم . عراقی‌ها داشتند عقب نشینی می کردند و در حین عبور از رودخونه ماشین جیپشان هم گیر کرد. ما از تطبیق درخواست آتش می کردیم و آنها می گفتند مهران آزاد شده و اینها بچه های ل ۲۷ هستند . کرمی پشت بیسم می گفت بابا رادیو پیشروی کرده و مهران رو آزاد کرده ، هنوز بچه ها مهران را نگرفتن! اینا عراقین ! گوله بدید . بازم بیسیمچی تطبیق حرف خودش رو می زد. کرمی می گفت بابا دارم می بینم عراقی هستند. بین هر مکالمه هم چون آب و یخ نداشتیم و تشنگی اذیت می کرد. می گفت اینجا صحرای کربلاست ، آب .


خدا بیامرزه شهید کرمی را و ان شاءالله ما را حلال کنه، خیلی اذیتش کردیم. شبها نماز شب می خوند و تو سجده گریه می کرد. یه شب که همه خواب بودن ، من بیدار شدم و با این صحنه مواجه شدم. بلند بلند گفتم ، ای ریا کار، خجالت بکش  گیریم که با این نماز شب خوندنت و گریه هات ما رو گول زدی ، سر خدا رو که نمی تونی گول بمالی. 

بیچاره نماز شب کوفتش شد.

۷بازدید

نظرات (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی

"گاهی رنج و زحمتِ زنده نگهداشتن خون شهید از خود شهادت کمتر نیست . رنج چندین ساله زینب کبری علیها سلام از این قبیل است."

آخرین نظرات