مفقودشدن شدن نامه محرمانه

فیروز احمدی:

جنگ سه سال بود که ادامه داشت و وارد چهارمین سال خود می‌شد. جنگ دیگه جزئی از زندگیمان شده بود. وارد جنگ که شده بودم، مجرد بودم و حالا متاهل شده بودم. فضای جنگ هم عوض شده بود. نوجوانان بسیحی متولدین 45 هم واردجنگ شده بودند و تا پایان جنگ همین طوری 46و47و48و49و50 و51 درگیرنبرد با دشمن می‌شدند.

فرمانده زبل

 حسین:

اوایل سال ۱۳۶۴ بود که من و دوستم در اردوگاه کرخه ل. ۲۷ نگهبان شب بودیم. یعنی از چادرها نگهبانی می‌دادیم. من روی لباس نظامی خودم یک لباس بافتنی سبز رنگ شخصی که مادرم بافته بود را پوشیده بودم. ماه در آن شب غایب بود و شب در ظلمت کامل. معاون گردان ساعت مثلا دو نیمه شب ناگهان به صورت سرزده آمد پیش ما و خسته نباشید و خدا قوت. بعد که متوجه شد لباس من شخصی است تذکر داد و من هم همانجا لباس را در آوردم که مثلا همه چیز مطابق لباس رزم باشد. بعد ایشان لبخندی زد و خداحافظی کرد. چند قدمی دور نشده بود که من به دوستم گفتم: خوب شد که ندید من با دمپایی هستم. خوب در آن سکوت و تاریکی شب ایشان حرف من را شنید و به سمت من برگشت و گفت که می‌بینم که با دمپایی هم که هستی؟ خوب من واقعا حرفی برای گفتن نداشتم. و ایشان هم به عنوان تنبیه گفت دمپایی را در بیاور و تا خاکریز مقابل که حدودا دویست متر فاصله داشت پابرهنه بدو. من هم بیست متر دویدم و بعد که مطمئن شدم ایشان در آن تاریکی مطلق من را نمی‌بیند همانجا نزدیک یک ساعت درازکش شدم. خوب ایشان انتظار داشت به خاطر کوتاهی مسافت من بعد از ده دقیقه برگردم ولی از من خبری نبود و ایشان خیلی نگران شده بود و من که صدای او را به خوبی می‌شنیدم دیدم که به دوستم می گوید که برو ببین شاید بلایی سرش آمده! بعد که دیدم تقریبا نزدیک شیفت بعدی است بلند شدم و نفس نفس زنان به سمت ایشان دویدم و خودم را از خستگی روی زمین انداختم طوری که مثلا نفسم بالا نمی‌آید بعد ایشان با نگرانی پرسید کجا بودی؟ چرا آنقدر دیر آمدی؟ من هم گفتم مگر نگفتی که تا خاکریز دوم بدوم( خاکریز دوم سه کیلومتر دورتر بود) آن فرمانده زبل فکر کرد که من واقعا با پای پیاده دو تا سه کیلومتر رفت و برگشت با پای پیاده در آن بیابان پر از سنگلاخ دویدم و حسابی به خاطر این مثلا سوءتفاهم عذاب وجدان گرفت غافل از اینکه در تمام این مدت من در چند قدمی او خوابیده بودم.

پنج روز غیبت به خاطر عود کردن021

فیروز:

پدافندی عملیات والفجر 4 به عهده تیپ سیدالشهدا(علیه السلام) بود و چند وقتی از ماموریت تیپ گذاشته بود ولی هنوز آماده باش 100درصد بود. 021 من عود کرده بود. (اصطلاح بچه هایی که می خواستند به مرخصی بروند!)

از امام هشتم علیه السلام طلب شفا کردم

فیروز:

بعد از عملیات والفجر یک، تجمع تیپ و لشکرها در جنوب کم شده بود و جابجایی زیاد انجام می‌شد. ما از پادگان توحید در جاده ورامین و کنش در جاده دماوند گرفته تا کوهدشت مستقر شده بودیم. من در این مدت عقد کرده بودم.

موشک کاتیوشا

فیروز:
در عملیات والفجر یک رژیم بعث یک پاتک سنگینی زد تا خط را بکشند. با یک روش جدیدی در حال پیش روی بود. 27 تانک از سه سمت هجوم می آوردند. هر 9 تانک یک جیپ فرماندهی در کنارشان بود. این تانک ها پشتیبانی هوایی نیز می‌شدند.

خوش به حال خدا که میدونه عملیات چی میشه

مصطفی:

در منطقه عملیاتی که بعدا والفجر ده در آنجا انجام شد دو بار عملیات منتفی شده بود یکدفعه که نیروهای ما کاملا مستقر و اماده عملیات بودند من ظالم😉 صبح ها جهت امادگی مقابله با شیمیایی بچه هارو با بادگیر و ماسک که محکم روی صورتها بسته شده بود روی ارتفاع میدواندم

هانی هانی! زیر پتو! الله اکبر!

طبق فرمایش امام (ره) که فرمودند جزایر را باید حفظ کنیم. تیپ ده سید الشهدا (ع)به همراه تیپ الغدیر یزد یک عملیات ایذایی برای زدن ادامه خاک ریز در طلاییه در عملیات خیبر در طلاییه انجام داد تا جزایر را حفظ بشود. ما که عملیات را آغاز کردیم، باران شدیدی شروع به باریدن کرد. دشمن نیز آب را به سمت ما هدایت کرد.

عملیات والفجر 7

فیروز:

بعد از عملیات والفجر 4 که تیپ حضرت سیدالشهدا (ع) در پدافندی منطقه قرار داشت من برای هماهنگی آتش به مقر ارتش در احمدآباد (ارتفاعات لری) رفته بودم. هنگامی که به خط برگشتم، خط ماتم سرا بود. عراق آتش ریخته بود و 14 رزمنده به شهادت رسیده بودند. در میان آن ها یک دیدبان ارتش به نام هادی بود که با هم بسیار صمیمی بودیم. وقتی خبر شهادت هادی را شنیدم بسیار ناراحت شدم، نمی توانستم شهادتش را باور کنم. نمی توانسیم جواب آتش دشمن را بدیم چون بیشتراز 5 گلوله بزنیم. گلوله‌ها جیره بندی شده بود.

۴۰ ثانیه تا الیه راجعون

روزی ما را امروز بردن درب خانه اقا سید
قبل از،شروع والفجر ۱۰ و زمان کم باقی مانده برای عملیات یک شب   گمان کنم از جوانرود حرکت کردیم که بیایم شیخ سله حدود ۵۰ کیلومتری  یک پاسگاه سپاه  بود جلوی ماشین را گرفت گفت جاده تامین ندارد شب بخوابید صبح بروید گفتیم عجله داریم همین شب باید برویم اقا سید گفت  من گفتم زیر بار نمی‌رفت آخر خسته شد یک کاغذ آورد امضا کردیم که ما با خواست خودمان  در شب حرکت کردیم. اقا سید راننده بود و من بغل نشسته بودم. یک نارنجک بغل خود گذاشتم  وکلاش را مسلح کرده به سمت جلو قرار دادم. 

سید شروع کرد با چراغ روشن و با سرعت در جاده پر پیچ و خم به سمت شیخ سله حرکت کردن. نصف راه را آمده بودیم سر یک پیچ نور چراغ که به دیواره یک تپه افتاد دیدیم حدود ۱۰ تا کرد با سرعت دارند به سمت جاده می‌آیند  سر کلاش را روی داشبورد قرار دادم و شعله پوش مماس بر شیشه گفتم رگبار را میزنم توی شیشه به سمت کردها. ولی دو دل بودیم  سید میگفت بزن من تامل میکردم من میگفتم. بزنم سید میگفت نزن ببینیم چه می‌شود در عرض ۴۰ ثانیه چند بار این مکالمه تکرار شد. بزنیم یا نزنیم. خلاصه کردها رسیدن روی جاده و مجبور شدیم بایستیم هردو آماده شلیک به سمت هم بودیم  یکی از کردها اومد نزدیک فهمیدیم تامین بالای جاده است و پیشمرگ است دیده بودن یک ماشین با سرعت در منطقه حرکت ممنوع دارد می‌آید احتمال داده بودن دمکرات هستیم اومده بودن جاده را ببندن. خدا رحم کرد اگر دست من روی ماشه رفته بود.  الیه  راجعون شده بودیم

شکلات تلخ

خسرو نورمحمدی:
نوشتن این خاطره به گونه ای که زیبایی های آن را دیگران و کسانی که در دفاع مقدس نبوده اند، درک کنند سخت است. چاره ای ندارم، توکل می کنم  بر خدا و می نویسم شاید به درستی درک شود.
هر سرباز و رزمنده باید اصول رزم و جنگ را بداند و بکار بگیرد یکی از اصول ساده جنگ داشتن غذا و جیره جنگی است آن هم هنگامی که ممکن است بعد از عملیات در شرایط غذایی نامناسبی در آییم مانند محاصره، بمیاران شدید و امکان نرسیدن غذای کافی و ...

جوان های مرتب و بلندقد کرج

خسرونورمحمدی:

جوان های مرتب و بلندقد کرج، البته حدود 20 سانت بلندقدتر
در عملیات والفجر 2 که توسط تیپ سیدالشهدا (ع) انجام شد، بچه های تهران همراه با بچه های کرج حضور داشتند.

گاوهای مریض رو ببرید طویله

ایروانی:

اولین دیدگاهی که رفتم در پاییز سال ۱۳۶۳ دیدگاه باغ کوه بود. و بعد از چند روز استراحت مرا به دیدگاه خیرناصرخان بردند.

نام حاج اقا صادقی اعتبار ما بود

مضطفی:
دقیقاً زمانی که توپخانه قدس در منطقه سر پل ذهاب  به فرماندهی حاج آقا صادقی هدایت می‌شد کسی نمی‌گفت نیروهای توپخانه بلکه همه ما چه توپچی و چه دیده بان ، را به نام بچه‌های حاج آقا صادقی می‌شناختند اگر مشکلی داشتیم کافی بود اسم حاج آقا رو بیاریم تا اون مشکل رفع بشه وقتی که برادر عزیزمون حاج جواد محمدی در عملیات والفجر ۱۰ چند بار به دست نیروهای خودی و دشمن اسیر شد نامی که در نهایت آزادی بخش ایشان بود اسم شریف حاج آقا صادقی بود

حمله حیوانات وحشی

رضا:
عملیات والفجر ۸ تمام شده بود و بخشی از نیروها به فرماندهی حاج حبیب و حاج حسین کابلی برای عملیات  کربلای ۱ به مهران رفته بودن.  یک قرارگاه فرعی در آبادان  در زیر زمین هتل داشتیم که معمولا برادر محمودیان فرمانده دلاور گردان ۱۰ امام حسین ع آنجا مستقر بود و من به آنجا سر میزدم یک شب حدود ساعت ۱۱ شب سوار موتور تریل ۱۲۵ شدم که از قرارگاه آبادان  به سمت قرارگاه اصلی در جاده ذوالفقاری نرسیده به فاو بروم. موتور قبلا زمین خورده بود و کاسه چراغ آن کج بود و نور چراغ به جای آنکه جلو را روشن کند سمت چپ را روشن می‌کرد.

صدق صدای صادق

حسین:

(به مناسبت گرامیداشت بزرگ سردار صادق حاج آقا صادقی)

هر نگاهی یک معنای خاصی دارد و بعضی اوقات یک نگاه خاص اثر و معنای آن از هر سخن و صدایی گویا و واضح تر است. بعضی نگاه‌ها واقعا شیرین است و انرژی بخش و در مقابل برخی نگاه‌ها بسیار مشمئز کننده،

سقوط لودر

فیروز احمدی:

یکی از مشکلات اول جنگ نبودن جاده بود وقاطر حرف اول نقل انتقال را ایفا می کرد هنوز ایفا با جاده ای نبود سوای خاطرات دیده بانی یه خاطره از دلاور مردان جهاد سازندگی :

قصر شیرین، حسینیه پادگان ابوذر

بسم الله الرحمن الرحیم
خاطره از : روح اله محمدی

      مشمولانی که قبل از گرفتن دفترچه آماده به خدمت، سابقه حضور داوطلبانه در جبهه داشتند به خیابان خردمند جنوبی فراخوان شدند، تعدادی رفتیم.
         «به ستون ۸، از جلو نظاااام» ، «الله»

هنگامی که شهید شدم!

حسین:

بعضی‌ از خاطره‌ها را آدمی به راحتی می‌تواند بگوید. تعدادی را فقط می‌توان به اهلش گفت و بعضی‌ها را اصلا نمی‌شود گفت و بعضی ها را هم باید زمانش فرا برسد تا  بتوان گفت آن هم فقط به اهلش.

سفید نورانی مثل روح

میثم:

از مرخصی تهران میومدم و میرفتم موقعیت که تو خسرو آباد آبادان بود. نزدیک سد بهمن شیر از ماشین پیاده شدم. حدود ساعت ۹ شب بود. 

عطر فروشی اصفهان

بعد از شهادت برادر حسن غازی فرمانده گردان توپخانه جوادالائمه ع در سال ۶۳ برای مراسم به اصفهان رفتم موقع برگشتن گفتم برم چند تا عطر بخرم برای رفقا ببرم

مقر دیدبانان خرمشهر

بسم الله الرحمن الرحیم
خاطره از : روح الله محمدی
موضوع: مقر دیدبانان خرمشهر ، کفشندگان اسلام

      مدتی که مقرّ دیدبانان در یک ساختمانی  در خرمشهر بود (فکر کنم  بعد موقعیت «کاخ صدام»)، حاج قاسم مسئولیت برگزاری صبحگاه را به من سپرده بود، هر روز طبق برنامه، صبحگاه را برگزار میکردم.

آخرین خاطره از شهید حسین سنگرگیر

بسم الله الرحمن الرحیم
خاطره از : روح الله محمدی
موضوع: انتقال از جزیره مجنون به آبادان، منزل حاج حبیب، آخرین خاطره از شهید حسین سنگرگیر
     حسین سنگر گیر یک اکیپ دیدبان را جدا کرد و گفت وسایلتون رو جمع کنید می‌خوایم بریم (فکر کنم حدود ۵ نفر که الان فقط  طالبی رو یادمه ، شاید کاظم بانان، شاید حمید خسروی، شاید هادی بطحایی، سوار تویوتا شدیم به سمت نامعلوم، حسین پشت فرمون، من و مصطفی جلو و باقی هم پشت تویوتا، شبانه حرکت کردیم.

هر چی فحش بلد بود...

رضا:
یک خاطره از شهید حاج حسین کابلی :

حاج حسین و آقای فرید مهر آیین موتور سوار بودن و قبل از از انقلاب در ارتفاعات گیشا پرش میکردن،

بسیجی ۵۰ ساله

رضا:

دو تا از مشکلات دیده‌بانی  مربوط میشد به نیروی پیاده مستقر در خط  اولین مشکل زمانی بود که خط در آرامش بود و گلوله ایی رد و بدل نمیشد در این هنگام اگر دیده بانی وارد خاکریز میشد و شروع به کار می‌کرد اغلب اوقات با واکنش منفی نیروی پیاده مواجه میشد

مسیر پادگان ابوذر تا قصر تلخ شیرین

خسرو نورمحمدی:
پادگان ابوذر در نزدیکی سرپل ذهاب که مقر ارتش بود در زمان جنگ بین ارتش و بسیج تقسیم شده بود. ساختمان های مسکونی آن در اختیار رزمندگان قرار گرفته بود،

زیر باران قصرشیرین

خسرو نورمحمدی:
برای جلوگیری از ورود نیروهای اطلاعات عملیات عراقی و همینطور سربازان کمین عراقی، برنامه های ضدکمین مختلف گذاشته می شد در این کمین ها از رزمندگان واحدهای مختلف استفاده می شد.

غذای یکنواخت وقتی باران خطوط مواصلاتی را از بین می برد

خسرو نور محمدی:

محل استقرار ما در منطقه جنوب قصر شیرین و شرق ارتفاعات آق داغ بود و یک جاده خاکی که با لودر ایجاد شده بود از جاده اصلی آسفالته قصرشیرین به مقرهای ما می رسید.

عملیات خیبر،گردان حبیب ابن مظاهر

میثم:
برای عملیات خیبر به همراه برادر مصطفی رجبلو و آقای حسینی (پاسدار وظیفه) به عنوان دیدبان توپخونه به گردان حبیب بن مظاهر لشکر ۲۷ محمد رسول الله(ص) به فرماندهی شهید عمران پستی مامور شدیم.

هور العظیم، طراحی و نصب دکل با لوله‌های مرو در کف هور

بسم الله الرحمن الرحیم
خاطره از : روح الله محمدی
  یک شب تا صبح حسین سنگر گیر در موقعیت صاحب‌الزّمان(عج) زیر نور چراغ ماشین تویوتا، با چوب کبریت و چسب، مشغول ساخت ماکت دکل مورد نظرش بود تا طرح و برنامه‌ی نصب دکل در کف هور را برای حاج حبیب و حسین کابلی تشریح و موافقت فرماندهی را برای اجرا جلب نماید.

سلام و علیک گرم با جاسوس یا دوست؟!

خسرونورمحمدی:
گردان ما به سه واحد مستقر در کنار هم و در منطقه جنوب قصر شیرین و شرق ارتفاعات آق داغ به شکل یک مثلث بود و در تمام شبانه روز از این مقرها نگهبانی می دادیم.

دیده‌بان کور؟!

حسین:
در حرم امیرالمؤمنین مشغول زیارت بودم که دیدم در کنار دستم یک برادر عراقی مشغول نماز و عبادت است و یک پایش هم مصنوعی است. خوب به برکت بلد بودن زبان عربی باب گفتگو را با او باز کردم و به او گفتم:

حور العظیم، دکل شناور ادوات تیپ المهدی(عج)

بسم الله الرحمن الرحیم
خاطره از : روح اله محمدی
       حاج قاسم، من و آقای علیزاده را با قایق به دکل ادوات تیپ المهدی(عج) در حورالعظیم برای آموزش دادن به دیدبانان ادوات و ثبتی گرفتن و کار بر روی جاده های عقبه دشمن بُرد.

آمپول آتروپین

سیدمحمود حسینی:

بسم الله الرحمن الرحیم

از ساعت یک صبح تا ساعت شش در شرایطی که گاز شیمیایی تمام فضای تطبیق آتش را فرا گرفته بود و سه چهار متر بیشتر جلوی پایمان را نمی­دیدیم 

بوی سیر

سید محمود حسینی:

بسم الله الرحمن الرحیم

روزهای آخر اسفند 1363 بود. چند روزی از شروع عملیات بدر در منطقه هورالهویزه می­گذشت. قرارگاه تاکتیکی تیپ توپخانه 63 خاتم الانبیاء(ص)، (تطبیق آتش) در قرارگاه نوح، در جزیره شمالی مجنون استقرار داشت. حاج حبیب(1)، حاج حسین کابلی(2)، حاج رضا(3)، مصطفی رضازاده(4) و چند نفر از برادران مخابرات در تطبیق حضور داشتند.

شهید حاج مجید رمضان

حاج رضا صادقی:

بسم رب شهداء و الصدیقین

محرم سال 1361 در منطقه خیرناصرخوان یک موضع آتشبارداشتیم به نام موضع شهید حاج بابا. دو قبضه توپ 105 از ارتش بصورت رابطه­ ای گرفته بودیم و بخشی از آتش پشتیبانی منطقه را تامین می­کردیم.

غسل جمعه

ایروانی:

بسم الله الرحمن الرحیم

چند ماهی از عملیات بدر می­گذشت. ماموریت پشتیبانی آتش منطقه جزایر مجنون و جاده خندق به تیپ ما(1) محول شده بود.

ماسک شیمیایی

حمید رضا غلامی:

بسم الله الرحمن الرحیم

روز پانزدهم فروردین سال 1366 بود که مرخصی ­ام تمام شد . ساکم را بستم و بعد از خداحافظی با خانواده به سمت ایستگاه راه ­آهن حرکت کردم . واگن 5 را که پیدا کردم رفتم بالا ،

دهکده مندوان

حاج رضا سلیمانی:

بسم الله الرحمن الرحیم

عملیات کربلای پنج تمام شده بود و در بحبوحه عملیات کربلای هشت بودیم . محل قرارگاه تاکتیکی تیپ توپخانه 63 خاتم (ص) در جاده اهواز خرمشهر ، حدود شش کیلومتر مانده به خرمشهر ؛ سمت راست در دهکده مندوان قرار داشت .

جاده خندق

حاج رضا سلیمانی:

بسم الله الرحمن الرحیم

مهمترین دستاورد ما در عملیات بدر جاده خندق بود. روی کالک عملیات قرارگاه اسم این جاده را خندق نوشته بودند و همین اسم روی جاده ماند.

روزهای پایانی تیرماه 1367

حاج رضا سلیمانی:

بسم الله الرحمن الرحیم

روزهای پایانی تیرماه 1367 بود. عراق با استراتژی دفاع متحرک در مناطق و جبهه­های مختلف اقدام به تک و پیشروی کرده بود. ما هم بعد از عملیات والفجر ده در منطقه شیخ سله برگشته بودیم جنوب و ماموریت پشتیبانی آتش منطقه شلمچه را بر عهده داشتیم.

برکه مختار

روح الله محمدی:

بسم الله الرحمن الرحیم

بسم الله الرحمن الرحیم

اسفند سال 1364 بود که حاج رضا(1) به من، حجت ایروانی و برادر علیزاده گفت: آماده باشید برویم برکه مختار(2).

سنگر دیده بانی در شلمچه و در قامت یک دژ مستحکم

حسین:
شهریور ۱۳۶۶ حاج علی آقا ریوندی عزیز مرا با موتور تریل برد به دیدگاه خط مقدم در شلمچه که برادر عزیزم آقای نظیفی هم آنجا مستقر بودند.

شب رویایی

رسول قیداری:

به نام خداوند بخشنده مهربان

من تو پادگان ولیعصر تهران خدمت می کردم. اون موقع اسمش سپاه تهران بود. بعد از پایان دوره عمومی سپاه و خدمت در قسمتهای مختلف سپاه انگار اینجا بیشتر به روحیات من می خورد. کمی علمی و فنی بود و من علاقه بیشتری برای موندن تو اون قسمت پیدا کرده بودم.

برق گرایش قدرت

دادرس:

آقای شریفی که رییس ما در نقشه برداری و بنیانگذار محاسبات کامپیوتری بجای تخته تیر بود می گفت:

وقتی پام قطع شد

سید محمود حسینی:

وقتی پام قطع شد و از بیمارستان بدون پای مصنوعی و با عصا به جبهه آمدم

پرت خوردن گلوله های توپ

میثم:

وقتی برای ادامه ماموریت و یا پرت خوردن گلوله ها با آتشبار،کل کل می کردیم و

تحویل شلمچه

بسم الله الرحمن الرحیم
خاطره از : روح اله محمدی
موضوع: تحویل شلمچه، جاده خرمشهر، و موقعیت نبوی و مدیریت بحران حاج رضا و حاج قاسم

دفاع از حاج روح الله محمدی

مصطفی:

سال 1363 با حاج سعید عباسی سوار ماشین تویوتا از نوع پانکی وارد موقعیت حضرت صاحب الزمان عج  شدیم که

اخم آقای کرمی

اولین دکلی که رفتم

قبل از مجروحیت یا در ارتفاع دیده بانی میکردم یا در خاکریز یا از روی درخت نخل.

شهید حمید سلیمی

رضا:

شهید حمید سلیمی انسانی وارسته و خود ساخته  بود

هواپیمای ملخی پیسی ۷ عراقی

رضا:

در اواخر جنگ در عقب نشینیها سر جاده نبوی در جاده دارخوین ایستاده بودیم

شیمیایی با گاز اعصاب

دادرس:

یه خاطره از شما بگم حاج روح الله!

اینجا صحرای کربلاست ، آب

میثم:

در عملیات کربلای ۱ با شهید کرمی روی ارتفاع ۳۴۰ مستقر بودیم .

شفاعت طلبی

خسرو نورمحمدی:
یکی از وقایع جذاب برای رزمندگان درخواست شفاعت برای یکدیگر بود

کول سواری حاج رضا

مصطفی:

 در عملیات خیبر بعلت اینکه عراق در منطقه طلاییه مقاومت کرد و خط  شکسته نشد

نقش سنگر در جبهه

مصطفی:
 اولین باری که که پایم به جبهه باز شد  دی یا بهمن سال ۱۳۵۹ بود  البته به همراه یکی از دوستهایم که خبرنگار بود و من به عشق دیدن  جبهه حاضر شدم به عنوان کمک و  همراه ایشان  به جبهه اعزام شوم .در طول حضور تقریباً ۱۰ روزه که در جبهه بودم  سلاحی به دست نگرفتم .

اولین دکلی که رفتم

دادرس:
 اولین دکلی که رفتم دکل 45 متری توی پنج ضلعی بود .
دکل از مرو بود و نردبانش با پیم های لق به آن متصل بود،

دکل شهید محمدرضا ابراهیمی

ایروانی:

یک دکلی داشتیم از نوع مرو با ارتفاع ۳۲ متر در منطقه کوشک.

شلیک گلوله‌های شیمیایی با کاتیوشا

بسم الله الرحمن الرحیم
خاطره از: روح اله محمدی
مقرّ فرماندهی و هدایت آتش توپخانه (تطبیق) و همچنین استراحت‌گاه دیدبانان و...

خصوصیات شهید حاج حبیب الله کریمی

یاسینی:
یک روز در سنگر استراحت عقبه همراه برادران شهید حاج حبیب الله کریمی؛ شهید حاج حسین کابلی  ؛  حاج آقا صادقی و حاج رضا سلیمانی و چند نفردیگر از دوستان نشسته بودیم

یک خاطره از شهید کرمی بگم

هادی بطحایی:

سلام
در هورالعظیم پد خندق قبل از دیدگاه شاهد من و کرمی رفتیم

از خیابان کمیل تا دعای کمیل

حسین:

 شهیدی که هرگز شناخته نشد.

دیدگاهی در منطقه خسرو آباد

امیر ابراهیمی:

با سلام خدمت مقربان درگاه حق که بنده هم از سر لطفش حق چندماهی را در معیت و خدمتتان بودم

گروهان صلح

بسم الله الرحمن الرحیم
خاطره از : روح الله محمدی
موضوع: «گروهان صلح» موسیان، نهر‌عنبر، سنگر دیدگاه  پشت خاکریزی

شهادت عزیز مشّاق طلوعی

بسم الله الرحمن الرحیم
خاطره از : روح الله محمدی
موضوع: حلبچه، دیدگاه سرسیروان، شهادت عزیز مشّاق طلوعی و جراحت عباس بقایی

آتشبار ۱۳۰- کریم10

رهنما و سیدمحمودحسینی:

یک آتشبار ۱۳۰ عزیزان ارتشی هم در شیخ سله والفجر ۱۰ مامور به ما بود

شهید حسن عباسعلی شمیرانی

جاودان:

سلام علیکم ورحمت الله
اولین دیدگاهی ک رفتم خندق بود۱۳۶۴/۱۲/۱۳

شلمچه، کانال ماهی و...

بسم الله الرحمن الرحیم
خاطره از : روح الله محمدی
موضوع: شلمچه، کانال ماهی، دیدگاه کله‌گاوی، شهادت محمد رضا مهدوی

از دیده‌بانی تا کشتیرانی

حسین:
سال ۱۳۶۶ مدتی در دیدگاه مخفی خرمشهر به همراه دو برادر پاسدار وظیفه بودم.

دیدگاه پالایشگاه و پترو شیمی آبادان

بسم الله الرحمن الرحیم
خاطره از : روح الله محمدی
موضوع: دیدگاه پالایشگاه و پترو شیمی آبادان

خاطرات ابدی

خسرو نورمحمدی:

با سلام و احترام

در سال های جنگ تحمیلی عراق با ایران، شرایط اقتصادی، اجتماعی، سیاسی و فرهنگی خاصی در کشور به وجود آمد.

منزل قم و مرحوم عباس احسنی

بسم الله الرحمن الرحیم
خاطره از : روح اله محمدی
موضوع: منزل قم و عباس احسنی

یادواره شهدا تیپ مستقل توپخانه ۶۳ خاتم الانبیاء (ص)

 مراسم بزرگداشت شهادت حاج حبیب الله کریمی و ۱۴۳ شهید افتخار آفرین تیپ مستقل توپخانه ۶۳ خاتم الانبیاء (ص) به شرح ذیل برگزار گردید:
تاریخ: پنجشنبه ۳۰ فروردین ۱۴۰۳
آدرس: اتوبان بسیج، روبروی اتوبان شهید محلاتی، خیابان شهید حسین فهمیده، مجتمع ورزشی ۵ آذر
شروع مراسم: ساعت ۱۶
با حضور خانواده محترم شهدا، رزمندگان و ایثارگران تیپ توپخانه ۶۳ خاتم الانبیا (ص) بهمراه خانواده

شهدای اسفندماه تیپ توپخانه ۶۳خاتم صلی الله علیه وآله وسلم

۱_شهیدمشاق طلوعی-عزیز / ۳-۱۲-۱۳۶۶

۲_شهیدبخشی یل آبادی-رجبعلی / ۸-۱۲-۱۳۶۶

۳_شهیدعباسعلی شمیرانی- حسن / ۱۳-۱۲-۱۳۶۴

۴_شهیدرحیمی-عباس / ۱۶-۱۲-۱۳۶۵

۵_شهیداحمدی جاجانی -یوسف / ۲۰-۱۲-۱۳۶۷

۶_شهیدمهرآبادی - بهرام / ۲۲-۱۲-۱۳۶۳

۷_شهیداحمدی--سید محی الدین/ ۲۶-۱۲-۱۳۶۴

۸_شهیدباباش زاده- جمشید / ۲۸-۱۲-۱۳۶۶

۹_شهیدبرنگی-عباس / ۲۸-۱۲-۱۳۶۶

۱۰_شهیدمعموری-مهدی / ۲۸-۱۲-۱۳۶۶

۱۱_شهیدنورایی-مرتضی /۲۸-۱۲-۱۳۶۶

مرداد ۱۳۶۶ جهنم مجنون و دکل ۶۰ متری

حسین:
کسانی که مدتی در جبهه بوده‌اند خاطرات رزمی زیادی دارند که

علیرضا ابراهیمی-فرمانده آتشبار پدافند هوایی

شهدای بهمن ماه تیپ توپخانه 63خاتم صلی الله علیه وآله وسلم

مشاهده زندگینامه با کلیک روی اسامی

1. _شهید علیرضا شیرکوند / ۱۰-۱۱-۱۳۶۵
2. _شهید کاظم رضایی صدرآبادی / ۱۰-۱۱-۱۳۶۵
3. _شهید علی صالحی فرد / ۱۰-۱۱-۱۳۶۵
4. _شهید محمود آتشگر / 11-۱۱-۱۳۶۵
5. -شهید مهدی امیرخانی / ۱۲-۱۱-۱۳۶۵
6. _شهید حمیدرضا صادقی / ۱۴-۱۱-۱۳۶۴
7. _شهید حضرت قلی التج / ۱۸-۱۱-۱۳۶۵
8. _شهید خلیل بختیاری / ۱۸-۱۱-۱۳۶۵
9. _شهید حسین علی عسکری / ۱۸-۱۱-۱۳۶۵
10. _شهید حسن عزیزی / ۱۹-۱۱-۱۳۶۵
11. _شهید ابوالفضل هاشمی / 20-۱۱-۱۳۶۵
12. _شهید محمدعلی زرآبادی پور / ۲۳-۱۱-۱۳۶۵
13. _شهید محمدرضا زمانی / ۲۴-۱۱-۱۳۶۴
14. _شهید جمشید مومنی / ۲۴-۱۱-۱۳۶۵
15. _شهید سیدموسی حسینی / ۲۵-۱۱-۱۳۶۵
16. _شهید عسگری معصوم نیا / 26-۱۱-۱۳۶۴
17. _شهید محمدرضا قلندری / ۲۶-۱۱-۱۳۶۴
18. _شهید عباس بادپا / 29-۱۱-۱۳۶۴
19. _شهید شاهرخ پناهی شانشین / ۳۰-۱۱-۱۳۶۴
20. _شهید منصور علیزاده / ۳۰-۱۱- ۱۳۶۴
21. _شهید غلامرضا میرزاآقایی / ۳۰-۱۱-۱۳۶۴
22. _شهید سید سعید میرشاه ولدی / ۳۰-۱۱-۱۳۶۴

شهید آرمان علی وردی

نحوه شهادت سه تفنگدار

به روایت حاج حمیدرضا صباغی

شهدای دی ماه تیپ توپخانه ۶۳خاتم صلی الله علیه وآله وسلم

آشنایی با شهدا با کلیک بر روی اسامی

1. شهید بوربور -حسن / ۵-۱۰-۱۳۶۵

2. شهید جعفریحیی-علیرضا/ ۵-۱۰-۱۳۶۵

3. شهید حاتمی-ابراهیم/ ۵-۱۰-۱۳۶۵

4. شهید دزفولی-سیروس / ۵-۱۰-۱۳۶۵

5. شهید قاسم کاظمی-جواد/ ۵-۱۰-۱۳۶۵

6. شهیدعلی محمدی-عیوض/ 5-۱۰-۱۳۶۵

7. شهید فلاح لیائی-علیرضا/ ۵-۱۰-۱۳۶۵

حاج قاسم یاسینی نماد مدیریت و معرفت

راوی:ناشناس

در طول دو سال سابقه حضور در جبهه هیچ فرماندهی را از حیث قدرت مدیریتی و اخلاقی مثل حاج قاسم یاسینی ندیدم. در خلال این سطور قصد ندارم به حاج قاسم از بعد مدیریتی بپردازم فقط یک خاطره نقل می کنم که هنوز که هنوزه بعد از سی و شش سال نصب العین خود قرار داده ام و تلاش کردم در زندگی کاری خود از این الگو بهره برداری کنم.
سال ۱۳۶۶ بود که در دیدگاه مخفی خرمشهر در نیمه های شب حالم به شدت بد شد و

مرحومه خانم محترم تائبی

شهید حسین کابلی

خوابی که باعث اسارتم شد:خاطرات جواد محمدی

شهدای آبان ماه تیپ توپخانه ۶۳خاتم صلی الله علیه وآله وسلم

۱_شهید حاجی اکبر مرادمند ضیابری / ۵-۸-۱۳۶۵

۲_شهید حمدالله صداقت شعار / ۱۳-۸-۱۳۶۶

۳_شهید مهرداد نوروزی / ۲۱-۸-۱۳۶۷

آلبوم عکس حسین عبدی

مشاهده آلبوم

آلبوم عکس هوشنگ رنجبرزاده

مشاهده آلبوم

شهدای مهرماه تیپ توپخانه ۶۳خاتم صلی الله علیه وآله وسلم

۱_شهید علی اصغر بختیاری / ۱-۷-۱۳۶۶

۲_شهید اصغر ابوالحسنی نجف آبادی / ۷-۷-۱۳۶۶

۳_شهید سید امیر حاجی حبیب دلال / ۱۱-۷-۱۳۶۵

۴_شهید محمدمهدی سلمانی زارچی(سلیمانی) / ۱۶-۷-۱۳۷۴

۵_شهید نادر کریمی/ ۲۱-۷-۱۳۶۶

سیدحمید میربافری در تیپ توپخانه ۶۳خاتم الانبیاء صلی الله علیه و آله وسلم

آلبوم عکس

برگی از کتاب

فطرت این افسر عراقی تاحدودی سالم مانده بود که این جوان بسیجی را زجرکش نکرد. 

در آبان 1401 جماعتی در شهرک اکباتان تهران،آرمان علی وردی را اسیر کرده و تحت شکنجه گروهی قرار دادند و با شیشه و سنگ و آجر و... او را مجروح و زخمی کردند و پس از ساعاتی به شیوه قتل صبر به شهادت رساندند چرا که او  به اسلام و انقلاب و رهبری وفادار ماند و آرزوی ناسزا گفتن را به دل جنایتکاران باقی گذاشت.

آلبوم عکس علیرضا حزین الذاکرین

شهدای شهریورماه تیپ توپخانه ۶۳خاتم صلی الله علیه وآله وسلم

۱_شهید مرادعلی توده فلاح / ۴-۶-۱۳۶۷

شهدای مردادماه تیپ توپخانه ۶۳خاتم صلی الله علیه وآله وسلم

۱_شهید زرعلی خزایی / ۳-۵-۱۳۶۵

۲_شهید نیازخان فروزنده  / ۴-۵-۱۳۶۶

۳_شهید علی اصغر پوردغائی  / ۹-۵-۱۳۶۵

۴_شهید سالم یوسف نژادیان   / ۱۷-۵-۱۳۶۵

۵_شهید یونس علی بهرامی  / ۱۷-۵-۱۳۶۷

۶_شهید رضاقلی لنگری   / ۱۷-۵-۱۳۶۷

۷_شهید علی بخش آرویی حسینی  / ۲۸-۵-۱۳۶۶

۸_شهید حسن خلخالی / ۳۰-۵-۱۳۶۴

جانباز شهید عباس بقایی

پاسدار وظیفه شهید فرید هماتاش

دانش آموز بسیجی شهید سیاوش جعفری-گردان 40 بعثت-کاتیوشا

صفحه شهید

شهید حاجعلی توللی پور-پاسدار وظیفه گردان توپخانه17 امام صادق(ع)

شهید محمدحسن اسکندری

صفحه شهید

دیدبان شهید یوسف دایی ماسوله

صفحه شهید

شهدای سرافراز اسفندماه

آخرین اذان شهید سید محی الدین احمدی

 

صفحه شهید

ایران چطور در زمان پادشاهان تکه‌تکه شد؟

شهید محمد صادقی فرمانده گردان توپخانه 10 امام حسین (ع)

آلبوم عکس

خاطرات میثم نجفی

میثم نجفی، رزمنده دوران دفاع مقدس و از دیدبانان گروه توپخانه 63خاتم الانبیاء صلی الله علیه و آله و سلم،

چو ایران نباشد تن من مباد

روایت حاج رضا سلیمانی از شهیدان حسن شیری و حاج حسین کابلی

راوی:حاج رضا سلیمانی

با سلام

داشتم عکسهای سایت 63 خاتم صلی الله علیه و اله و سلم را میدیدم رسیدم به یک عکس از قراگاه تیپ 63 در عملیات کربلای 4و5 و8 در داخل روستای مندوان...

شهید حاج اکبر مرادمند ضیابری

شهید علی ماهی

دیدار روی ماه ماه به روایت حسن عبدلی آهویی

 دیدار مقام معظم رهبری از تیپ ۶۳ خاتم الانبیاء صلی الله علیه و اله و سلم در سال ۶۷ همزمان با روزهای پایانی جنگ تحمیلی

تطبیق آتش سر سوروان- عملیات والفجر10

شیخ سله

شهدای گردان ۴۰ بعثت-کاتیوشا

عملیات کربلای یک(آزادسازی مهران)به روایت حسین عبدلی آهویی

    من برای بار دوم بود که از طریق پایگاه مالک اشتر بسیج به جبهه اعزام میشدم و طبق معمولِ اعزام ها، نیروهای تهران به پادگان دوکوهه منتقل می‌شدند . بعد از رسیدن به دوکوهه دیدیم  که...

دیدگاه شهید سعید امین-منطقه عملیاتی قصر شیرین

آلبوم عکس همرزمان

مشاهده

عکسهای گروهی رزمندگان 63

دست خطی از شهید حبیب الله کریمی

خاطرات اسدالله ثمری از رزمندگان گروه توپخانه 63 خاتم (ص)

خاطره ای از اسدالله ثمری از رزمندگان گروه توپخانه 63 خاتم (ص)

راننده تریلی:

یه دوستی داشتیم تومنطقه عملیاتی کربلای یک
راننده تریلی بود از کرخه مهمات می‌آورد ...

دیدبان

خاطرات این کتاب به کوشش حجت ایروانی گردآوری و توسط انتشارات سوره مهر در تهران چاپ و منتشر شده است. در این کتاب، یازده روایت از دیده بان دوران دفاع مقدس بیان شده که بیشترین تعداد آنها متعلق به کاظم کاشی زاده با شش خاطره؛ «زهر چشم»، «دیده بان نفوذی»، «دکل جزیره جنوبی»، «بیت المقدس هفت»، «دیدگاه شاخ شمیران» و«شکارچی پیر»است که...

از دوکوهه تا بلیجار و شلمچه

مجموعه خاطرات شیرین و خواندنی از دو کوهه تا بلیجار و شلمچه ، نوشته علی سلحشور صفایی، از رزمندگان توپخانه 63 خاتم الانبیاء صلی الله علیه و آله و سلم  و  هشت سال دفاع مقدس نبرد حق علیه باطل است. وی متولد سال ۱۳۴۵ و آبادان است:

 در ۲۵ اسفند سال ۶۱ از سوی دبیرستان حمزه...

فهرست اسامی 142 شهید گلگون کفن گروه توپخانه 63 خاتم الانبیاء صلی الله علیه وآله وسلم

درگذشت جانباز فداکار، رزمنده هشت سال دفاع مقدس،حاج محمدعلایی آشتیانی

آلبوم عکس مرحوم محمد علائی

مجموعه عکس

مشاهده

اربعین؛ رسانه پر قدرت عاشورا

سالگرد درگذشت مرحوم احمد مهدوی زفرقندی از یاران 63

موکب گروه جهادی دیده بانهای 63خاتم(ص) در کربلا

آلبوم عکس محمدعلی قدیری

آلبوم عکس ولی الله یوسفی مهر

آلبوم عکس ولی الله یوسفی مهر

آلبوم عکس جعفر هداوندمیرزایی

آلبوم عکس جعفر هداوندمیرزایی

مرحوم اسماعیل بهرامی

شهید حسین چپردار

 شهید حسین چپردار
نام پدر: قدرت الله
تاریخ تولد: 1-2-1344 شمسی
محل تولد: البرز - کرج
سرباز-مجرد
خدمه توپ
تاریخ شهادت : 30-11-1364 شمسی
محل شهادت :فاو-والفجر8
گلزارشهدا:امامزاده محمد
 البرز - کرج
برادرش محمد نیز به شهادت رسیده است

گروه جهادی دیدبان

آلبوم عکس احمد عسگری

آلبوم عکس ناصر طالبی

یاد یاران

مرحوم حجت الله کریمی زاده-گردان پدافند هوایی الحافظون تیپ ۶۳ خاتم الانبیا(ص)

مرحوم حسن ابراهیمی دیدبان گروه در دفاع مقدس

انهدام با گلوله های هوشمند در سوریه

توپخانه؛ عرصه‌ای نو برای ... رم‌جت

تشخیص دقیق محل آتشبار دشمن با رادار آتش‌یاب

 

شهید حاج قاسم سلیمانی در جمع رزمندگان نوجوان دفاع مقدس

چهاردهم مرداد سالروز شهادت شهید مصطفی مازح اولین شهید راه اجرای حکم حضرت امام خمینی در مورد سلمان رشدی

پرچم

شهید محمود شیر ورامینی

آلبوم عکس بهزاد کاویانی-گردان 8 فاطرتوپخانه 130 م م

آلبوم عکس حسین فلاح-جانشین گردان 17 امام صادق(ع)-توپخانه130م م

آلبوم عکس بهزاد عابدینی

آلبوم عکس محسن ذبیحی

آلبوم عکس مسعود شریفی

آلبوم عکس دیده ور-منوچهر

آلبوم عکس حسینی-محمد

صحبتهای شنیدنی شهید خلبان حسین نامنی

خادم الحسین حاج یعقوب شیرکوند به برادران شهیدش پیوست

السلام علیک یا حسن ابن علی

کلیپ صوتی | پیامی دارم

پیام شهدا

تسریع درظهور حضرت حجت(ع)

امام جواد(ع)؛ دشمن نفاق

روزهای بهاری بچه های 63 خانم الانبیاء(ص)

اول ماه رجب ،میلاد امام محمد باقر (ع)

السلام علیکم ایها الشهداء المومنون

به بهانه سالگرد عملیات والفجر مقدماتی

شهید حمید رضا صادقی

 

نمازشب

 

مدال آورترین مرد ایران

کتاب خاطرات جنگ و اسارت برادر پاسدار، دیده بان قدیمی حاج عزیز الله فرخی

شهیدسنگر گیر-هدایت الله(حسین)

دانش آموز بسیجی شهید سیاوش جعفری

گلوله بصیر

 

تویوتا شنی دار

ماجرای ۱۸ روز محاصره حاج قاسم در حلب/ اولین بار همه چیز را ازدست‌رفته دیدم/ گفتگو با سردار چهارباغی

منتظران

ماجرای هجوم به خانه حضرت فاطمه زهرا (س) و حوادث پس از آن

غواصان

حاج قاسم سلیمانی

 

 

هیئت محبان حضرت فاطمه زهرا سلام الله علیها

مرحوم حسن ابراهیمی

موقعیت حسین جان

موقعیت شهید مهر آبادی

بلیط ایستاده

شهید محسن فخری زاده دانشمند هسته ای

حاج مجید براتی به یاران شهیدش پیوست

گروه جهادی محبان حضرت فاطمه الزهرا سلام الله علیها

مرحوم یاراحمد

هیئت محبان حضرت فاطمه زهرا (س)

 

 

 

 

شهیده زینب کمایی ، دختر خیابان انقلاب

زیارت نامه شهدا

 

شهید حمدالله صداقت شعار

شهید حمدالله صداقت شعار 

نام پدر : قدرت  

عضویت : بسیجی   

تاریخ تولد: 3-9-1316 شمسی 

محل تولد:سراب-آذربایجان شرقی

محل خدمت : مدیریت

تاریخ شهادت : 13-8-1366شمسی  

محل شهادت : جزیره مجنون   

گلزار شهدا: بهشت زهرا (س)

قطعه:40 ردیف:19 شماره :13

تهران

آلبوم عکس آزاددل-اصغر

آلبوم عکس اسدالله زاده-علی

آلبوم عکس امجد-رضا

آلبوم عکس عبدی-حسین

شهیدابراهیمی- علی

شهید علی ابراهیمی

 نام پدر : محمدرضا

عضویت : بسیجی

 تاریخ تولد:20-8-1348شمسی

محل تولد :تهران-ری

   محل خدمت :گردان 40 بعثت

سن:17سال

تاریخ شهادت : 23-10-1365شمسی

   محل شهادت : شلمچه  

گلزارشهدا:بهشت زهرا(س)

ق53 ر23 ش12

شهیدابراهیمی فنا -رحیم

شهید رحیم ابراهیمی فنا 

  نام پدر  : عربعلی 

عضویت : وظیفه

تاریخ تولد:1-6-1346شمسی

محل تولد: روستای سگزآباد- بوئین‌زهرا 

محل خدمت :گردان 40 بعثت

تاریخ شهادت :23-10-1365شمسی

  محل شهادت : شلمچه

گلزارشهدا:سگزآباد-بوئین زهرا-قزوین

شهیدابوالحسنی نجف آباد- اصغر

 شهید اصغر ابوالحسنی نجف آباد  

  نام پدر: حبیب ا...    

عضویت : بسیجی 

تاریخ تولد: 10-4-1338شمسی

محل تولد:تهران -ری

متاهل

 محل خدمت : تدارکات

  تاریخ شهادت : 7-7-1366شمسی  

   محل شهادت : جاده اهواز   

گلزارشهدا: بهشت زهرا(س)

ق29 ر141 ش6

تهران

شهیدآتشگر-محمود

  شهید محمود آتشگر     

        نام پدر : احمد      

تاریخ تولد:28-6-1345شمسی

محل تولد:قزوین

   عضویت :پاسدار وظیفه

محل خدمت :گردان توپخانه 17 امام صادق(ع)

  تاریخ شهادت : 15-11-1365شمسی

    محل شهادت : شلمچه 

گلزارشهدا:قزوین

  

شهیداحمدی--سید محی الدین

شهیداحمدی جاجانی -یوسف

  شهید یوسف احمدی جاجانی  

نام پدر: علی

عضویت : وظیفه   

    تاریخ تولد: 17-6-1348 شمسی

محل تولد: اردبیل - مشگین شهر

  تاریخ شهادت : 20-12-1367شمسی

    محل شهادت : کوشک   

گلزار شهدا : عاشورا 

اردبیل - مشگین شهر

شهیدآرویی حسینی -علی بخش

 شهید علی بخش آرویی حسینی   

 نام پدر : اصغر      

عضویت : رسمی  

تاریخ تولد: 3-1-1341 شمسی

محل تولد: تهران - دماوند

 محل خدمت :گردان توپخانه 8 فاطر  

تاریخ شهادت : 28-5-1366 شمسی

    محل شهادت : شلمچه 

گلزار شهدا :آرو 

دماوند

شهیداسفندیار -رمضانعلی

نام : شهید رمضانعلی اسفندیار 

   فرزند : غلامرضا  

  تاریخ تولد: 2-1-1347 شمسی

محل تولد: تهران - فیروزکوه

عضویت : وظیفه   

تاریخ شهادت : 1365/10/27

   محل خدمت : گردان توپخانه 17 امام صادق(ع)

   محل شهادت : شلمچه  

گلزار شهدای  لزور تهران - فیروزکوه